کلبه ای در یک جنگل دور




گروهی از صاحب نظران ومتفکران ،راهنمایی و مشاوره را به منزله ی امری مشابه دانسته و تفاوتی بین آنها قائل نشده اند . برخی نیز به وجود تفاوتهای بین این دو ، به قرار زیر اشاره کرداند :
1- راهنمایی ، راهنما می تواند از طریق مطالعه ی پرونده تحصیلی مراجع یا مورد م قرار گرفتن از جانب اولیای دانش آموز یا مربیان وی ، به اطلاعات گسترده و وسیعی در مورد وی دست یابد . در صورتی که ممکن است در امر مشاوره و در ابتدای کار مشاور فاقد چنین اطلاعات مفیدی باشد چرا که اغلب اوقات مراجع بدون مقدمه برای مشاوره مراجعه کرده و مشکل خود را با مشاور در میان می گذارد.
2- راهنمایی مفهومی کلی است و کاربرد وسیعی دارد و کلیه ی خدمات و فعالیتهای انجام شده ، برای کمک به فرد را در بر می گیرد . تعدادیاز این فعالیت ها عبارتند از تهیۀ فهر

ادامه مطلب

خب امروز اولین روز کلاس های دانشگاه است و من صبح زود از خواب پاشدم و بعد از خوندن نماز صبح به جماعت دارم تو شهر قدم میزنم با گوش دادن موسیقی بی کلام با هنذفری و اینکه صبحی یکم سرد هست

اولیلی که هوا داره سرد میشه حال خوبیه 

خدایا شکرت.


خب امروز ساعت  بعد از اینکه من برگه 602 رو از غنی زاده گرفتم و بعد از کمی معطلی با یکی از دوستان خوابگاه و هم کلاسی رفتیم برای دیدم موزه مردم شناسی بیرجند ؛

رفتیم بلیط گرفتیم (من حساب کردم برا خودمو دوستم) شد 5هزار تومن بعد رفتیم داخل یکی از دو موزه دیدیم و چند تا عکس گرفتیم بعد با حیات و گل و درختان کهن سال بعد حرکت کردیم به طرف دانشگاه .


مشاوره با راهنمایى تفاوت دارد. راهنمایى مفهوم وسیعى دارد و تمام برنامه‌ها و فعالیت‌هایى را که براى کمک به فرد تهیه مى‌شوند شامل مى‌گردد. در حالیکه مشاوره یکى از خدمات و تکنیک‌هاى خاص راهنمایى است و اصطلاحاً قلب راهنمایى به‌حساب مى‌آید. راهنمایى جنبهٔ پیشگیرى و مشاوره در وهلهٔ اول بعد درمانى دارد. بدین معنى که از طریق راهنمایى از بروز مشکلات جلوگیرى مى‌شود و مشاوره به حل مشکلات کمک مى‌کند.
 
لازم به توضیح است که بین مشاوره و روان‌درمانى نیز تفاوت‌هایى چند وجود دارد. هر مکتب روان‌درمانی، تعریف و هدف و شیوهٔ عملى خاص و معینى از روان‌درمانى ارائه مى‌دهد. (براى اطلاع بیشتر به کتاب نظریه‌هاى مشاوره و روان‌درمانى مراجعه کنید)
 
به نظر بوهلر (۱۹۶۲) (Buhler) روان‌درمانی، جریانى است که شیوهٔ درست زیستن با خود و دیگران را به فرد مى‌آموزد. درمان‌گر که فردى متخصص و کارآزموده است با ایجاد رابطهٔ درمانى در جهت حل مشکلات روانى درمان‌جو اقدام مى‌کند و او را در کسب سازگارى بهتر با زندگى یارى مى‌‌دهد. از طریق روان‌درمانی، کژرفتارى‌ها و اختلالات روانى درمان مى‌شوند و سازمان شخصیت درمان‌جو بر اساس معیارهاى مطلوب فردى و اجتماعى تغییر مى‌کند. به عقیدهٔ پاترسون (۱۹۷۴) بین مشاوره و روان‌درمانی، تفاوت‌ مهم و اصولى وجود ندارد. زیرا هدف غائى مشاوره و روان‌درمانی، تأمین رشد مناسب و افزایش کارآئى و بهبودى در تعامل فرد با دیگران است. به نظر برامر و شوستوروم (۱۹۶۸) (Brammer & Shostrom) تفاوت بین مشاوره و روان‌درمانى بیش از آنکه کیفى باشد، کمّى است. از طریق مشاوره به اصلاح و رفع مشکلات تربیتی، شغلی، تحصیلی، خانوادگی، و بهداشتى افراد عادى در مدت زمان کوتاه اقدام مى‌شود، در حالى که با استفاده از روان‌درمانى به حل مشکلات افراد مبتلاء به ناراحتى‌هاى روانى شدیدتر در مدت طولانى‌ترى مبادرت مى‌گردد. تایلر (۱۹۶۹) (Tyler) معتقد است که مشاوره کمک به افراد عادى است که هویت و شناخت روشنى از خود دارند و مشکلات آنان بیشتر ماهیت و جنبهٔ تربیتى دارد. در حالیکه از طریق روان‌درمانى به حل مشکلات و اختلالات عمیق شخصیتى اقدام مى‌شود.

 

دربارهٔ تفاوت بین مشاوره و روان‌درمانى سخن بسیار گفته شده است. مى‌توان نتیجه گرفت که در مشاوره اولاً مسائل حاد عاطفى کمتر مطرح مى‌شوند؛ ثانیاً نسبت به مراجع و نگرانى او نگرش مثبت بیشترى وجود دارد؛ و ثالثاً مدت درمان کوتاه‌تر است.

 

https://vista.ir/m/c/6bm0v/تفاوت-مشاوره-با-راهنمایی-و-روان‌درمانی


خب امروز وقتی رفتم کتابخونه دانشگاه بعد از 45 دقیقه اومدم بیرون که استراحت کنم.از ساعت (15:15 تا 15:30)

تو حیاط دانشگاه قدم میزدم خیلی حال خوبی بود از اون موقعیت و حال هایی که دوست دارم همیشه تجربه کنم .خیلی قشنگ 

روی یکی از صندلی های دانشگاه نشستم و از نسیم خنک و دلچسبی که می وزید لذت میبردم .

یادش بخیر 

 

 


امروز سر کلاس بودیم یکی از دوستان گفت میشه با اسنپ فود با 99 درصد تخفیف غذا شفارش بدهیم 

من هم از فرصت استفاده کردم و به بچه ها گفتم که کد دارم و دو تا پیتزا مخصوص شفارش دادیم شد 18 تومن بعد دیدیم رستوران سفارشمون کنار خوابگاه هست بعد گرفتیم و نوش جان کردیم 

برا منم که کد داشتم رایگان بود


امروز شروع کردم کتاب مهارت معلمی قرائتی رو بخونم بعضی نکاتش جالب هست:

نوشته بود امام باقر می فرماید :

تمام جنبندگان زمین و ماهیان دریا و هر موجود کوچک و یزرگی که در زمین و آسمان خداست برای تعلیم دهنده امور نیک استغفار میکنند.

کسانی که غافل باشند از حیوان هم پست تر میشوند:

غافل از خدا از وظیفه خود از قیامت از محرومان از توانمدی های خود از ارزش عمر خود و صرف کارهای بیهوده


امروز روز آخر کلاس تربیت بدنی بود استاد حرف های قشنگ می زد اینکه تو قرآن اومده خیر امور اوسطها  و اینکه تو زندگی دنبال آرزو های خیلی بزرگ و بالا نباشید چون با همون ها نابود می شوید و گفت که من یک بار از بانک وام گرفتم و به انداز پول وام ضرر کردم و گفت هیچ وقت دنبال وام و ربا و زیر میزی و. نباشیدچون ربا یعنی جنگ با خدا

می گفت از تمام وقت کلاس استفاده کنید نگین 40 دقیقه بسه و.

و اینکه فقط معلم نباشید گفت معلم با روح دانش آموزان بازی میکنه و اینکه شما اگر در طول یک سال روی یک نفر حتی تاثیر بگذارید 30 سال میشه 30 تا داتش آموز  براتون کافیه.


امروزکلاس استاد خانم بهادرانی که آخرین جلسه بود و صفحاتی رو که برای امتحان باید می خوندیم رو گفت و

(نمی دونم چرا اما حالا که داشتم در مورد آخرین کلاس استاد بهادرانی حرف می نوشتم یه احساس دلتنگی بهم دست داده و اینکه چقدر زود گذشت .)

باز کلاس وقتی اومدیم خوابگاه بچه ها برا شب یلدا خوراکی گرفته بودند بعد با بچه ها رفتیم سلف ،سلف هم به مناسبت شب یلدا یه بسته آجیل و موز و پرتقال دادن .

خلاصه اومدیم خوابگاه خوراکی ها رو آماده کردیم و نوش جان 


الان که داشتم در کتابخانه دانشگاه درس میخوندم یاد این حرف از دبیر زبان سال دوازدهمم افتادم که می گفت بچه ها فقط در زمینه علم سرمایه گذاری کنید هیچ وقت وقت و عمرتون و سرمایه گذاریتون به هدر نمیره و نابود نمیشه 

خیلی حرفش قشنگ بود الان که داشتم فکر میکردم به حرفش پی بردم و بهش رسیدم 


بی‌تو به سامان نرسم ، ای سر و سامان همه تو

ای به تو زنده همه من ، ای به تنم جان همه تو

من همه تو ، تو همه من ، او همه تو ، ما همه تو

هرکه و هرکس همه تو ، ای همه تو ، آن همه تو

من که به دریاش زدم تا چه کنی با دل من

تخت تو و ورطه تو ساحل و طوفان همه تو

ای همه دستان ز تو و مستی مستان ز تو هم 

رمز نیستان همه تو ، راز نیستان همه تو

شور تو آواز تویی ، بلخ تو شیراز تویی 

جاذبه‌ی شعر تو ، جوهر عرفان همه تو

همتی ای دوست که این دانه ز خود سر بکشد

ای همه خورشید تو و خاک و باران همه تو

"حسین منزوی"


خب امروز ساعت 5/30 رسیدیم به مشهد من صبح توی سوئیت موندم خاله با مادر با زینب و فاطمه زهرا رفتن حرم  بعد  ظهر من رفتم توی شهر دنبال شارژر چون شارژرم رو یاد کرده بودم بعد هر جا رفتم گیرم نیومد  بعد گفتم برم حرم شاید بعدش پیدا کنم رفتم حرم هم نماز خوندم هم رفتم کنار ضریح دعا کردم خیلی دعا کردم اون لحظه حال خوبی داشتم .

خدایا شکرت


این مسئله که چرا انقدر سن ازدواج بالارفته مدتی فکرم رو

 مشغول کرده بود یکم که فکرکردم سئوالم عوض شد،حالا

 همش از خودم میپرسم این چندتا ازدواج برای چی اتفاق

می افته؟

مزایای ازدواج مال وقتی بود که بین دخترها و پسرها یه عالمه

 حریم بود،مال وقتی که یه دختر پسر وقتی می تونستن باهم

 حرف بزنن،شوخی کنن و احتمالا بخندن که حتما یه رابطه ی

 شرعی بینشون برقرارباشه!

یکبار یه متحجری میگفت:"قدیما اطراف ما پر بود از یه عالمه

 پیرزن چروکیده و فرتوت،سرعقد یکی رو می ذاشتن کنارمون

 همینکه چادرش رو کنار میزد میدیدیم جوونه و صورتش هیچ

 چین و چروکی نداره،فکر میکردیم حوریه و از بهشت برامون

 سفارش ساختش رو دادن،میچسبیدیم بهش و دیگه ولش ن

می کردیم!"

اما حالا دوروزمونه خوب دوروزمونه ای شده،پیرزن های چروکیده

 ی دوروورمون جاشون رو دادند به این همه عروس بی دوماد تو

 خیابونا!

دیگه لازم نیست برای شنیدن کلمه های قشنگ از یه دخترحتما

شوهرش باشی،همینکه از کنارش رد بشی و یه شماره بندازی

 تو کیفش،تو تماس اول انقدر قربون صدقه می شنوی که

 احتمالا فکر کنی اون روز عیدقربانه!

پسرای بدعنق قدیم تبدیل شدن به قندعسل هایی که هر روز

 به دوست دخترشون میگن امروز چقدر خوشگل و متفاوت

 شدی!

مردهای خسیس اون زمون که پول سبزی به زور میدادن تبدیل

 شدن به پسرای سوسول و لارج ولارج!(البته با پول

توجیبی که از همون مردای خسیس میگیرنا)

باباهای پرریش و سبیل جاشونو با پسرهای خوشگلی عوض

 کردند که کمندی ابروهاشون به ابروهای هیچ دختری اجازه ی

 شکارکردن و فرورفتن تو قلب مردم رو نمیدن

خلاصه اش همه باهم مهربون شدن،همه هی به هم محل

میدن،همه باکلاس شدن!

حالا شما قضاوت کنید با این همه محبتی که تو جامعه از طرف

دختر پسرا به هم تعارف میشه کدوم آدم بی فکری رو پیدا می

 کنی که کمبود محبت پیدا کنه و بره زن بگیره و کی رو میشه

 پیداکرد که به خواستگارش جواب مثبت بده؟

مگه جوونا مغز خرخوردن که این همه محبت رو تو جامعه ول

 کنند و به محبت یه نفر قانع بشن،تازه در مقابل این محبت

 محدودشده کلی ام مسئولیت قبول کنن!؟

عصرما عصر ارتباطاته اون هم از نوع گستردش،ما هم که با

 سرعت تمام داریم پیشرفت میکنیم."اندکی صبر سحر نزدیک

 است"

"تاغربی شدن فاصله ای نیست"

مرگ بر ازدواج(2)                             درود بر تجرد(1)

اگر با همین سرعت بریم جلو،تا چند سال دیگه ریشه ی همین

 چندتا ازدواج خارج از برنامه هم از جا کنده میشه،بقیه اش

می مونه دوسه تا کمبوددار که به خاطر لباس عروس و بوق

 بوق بازی تن به این کار میدن،که اون معضل هم راه چاره زیاد

 داره .

مثلا میتونیم هفته ای یکبار قرعه کشی کنیم دونفر رو انتخاب

 کنیم برن عروسی بگیرن و بوق بوق بازی کنن!!!

 


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

تارنمای شخصی بهزاد هوشنگی برسی تمامی موارد لازم برای داشتن یک فضای باز عالی آشپز مجموعه سارا موزیک - دانلود آهنگ جدید 98 "۹۸" كافي نت شتاب تهران نانو ايماني بصیرت جوانان Tameka